864

استکان نعلبکی ها و پیش دستی ها رو خشک ‌کردم و سر جاهاشون گذاشتم، میزها رو دستمال کشیدم و همه خونه رو جارو برقی زدم. بعد نگاهم رو دور تا دور خونه تمیز و  خالی از مهمون چرخوندم و بر خلاف همیشه این بار به جای حس آسودگی خیال حس دل گرفتگی اومد سراغم. دلم گرفت که سه روز مجلس روضه خونگی مون چه زود تموم شد و کاش چند روز دیگه هم ادامه داشت...

از اول محرم که از این مجلس به اون مجلس می رفتم خودم قصد برگزاری مراسم نداشتم اما خدا توفیق داد و امام حسین یاری کرد تا خونه ما هم عزاخونه بشه و این بس برای رزق و برکت محرم امسال که داره به آخر می رسه و خدا کنه محرم های بعد هم روزی مون بشه...