خبر رسانی با سرعت نور!

پریروز شازده گفت پسر عموشو دیده و بهش گفته بچه دوم ما تو راهه. از اون روز پشت سر هم پیامک و تماس تلفنی دارم از طرف خانوم های جوون فامیل شازده برای تبریک! یعنی هلاک این سرعت انتقال اخبارشونم!


حالا یه سوال: داشتن بچه دوم خیلی چیز عجیبیه, خیلی کار سختیه که هر کی بهم می رسه می گه چه شجاعتی داری, چه جراتی کردی؟! من که هر چی فکر می کنم می بینم از ازدواج و آوردن بچه اول سخت تر و تکون دهنده تر نیست!

+ نویسنده وبلاگ روزهای مادرانه یه پست خیلی مفید گذاشته برای مادرایی که در آستانه اومدن بچه دومشون هستن. برای من که خیلی جالب بود و چند تا سوال مهمم رو جواب داد! به همه کسایی که بچه دومشون رو باردارن یا تصمیم به بارداری دوم دارن یا در این مورد تردید دارن, خوندنش رو توصیه می کنم: "این جا "
نظرات 32 + ارسال نظر
اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 03:59 ب.ظ

1

شما که رکورداری تو کسب رتبه اول!!!

اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 04:03 ب.ظ

به بلاگ اسکای سپردم که هر موقع بانوگلابتون بانو آپ کرد سریع هر جور که هست منو خبر کنه! همینکه اومدم سریع اومد گفت که بیام و خبر داد
دمش گرم!

آفرین به شما و آفرین به بلاگ اسکای! حالا باز بیا ازش بد بگو!!!

اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 04:04 ب.ظ

ایشاله که قدمش خیره
میگم به این فکر کردین که اسمشو چی میخواین بزارین؟؟

انشاالله
بله. از خیلی وقت پیش اسمش معلومه! کلا ما اول اسم انتخاب می کنیم بعد تصمیم می گیریم بچه دار بشیم!!!

اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 04:08 ب.ظ http://emasis.blogsky.com/

کاش لینک می دادین اون وبو

+الان دیگه عصر ، عصر ارتباطات و تکنولوجی و این صوبتاست
که این چیزا زیاد عجیب نیست

ولی داشتن بچه دوم خیلی خوبه ،‌از تک فرزندی اصلا" خوشم نمی یاد چون این بچه ها بعدا" یه سری اخلاق خاص پیدا میکنن!

لینکشو که گذاشتم! ندیدی؟ رو کلمه اینجا کلیک کن.

منم همین نظر رو دارم!

بولوت چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 05:19 ب.ظ http://maryamak.blogfa.com/

مگه پسرعمو اولین نفر از فامیل شازده بوده که خبردار شده که خانوما بعد از اطلاع اون فهمیدن؟

بله!
البته پدر و مادر و برادر و خواهرش می دونستن ولی به کسی چیزی نگفته بودن. اینا نتیجه خبر رسانی پسر عموئه!

نبات چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 05:24 ب.ظ http://unman.persianblog.ir/

ایول سرعت انتقال

خیلی هم خوبه بچه ی دوم.
منم قصدشو دارمااا منتهی هنوز بابای بچه و بچه ی اولم نیومدن

الهی! اشکال نداره منم اول خودم بودم بعد دو تا شدیم بعد سه تا حالا هم انشاالله چهارتا! امیدوار باش!

خانم اردیبهشتی چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 05:47 ب.ظ http://mayfamily.blogfa.com

سلام
والا من که تجربه اش را ندارم و به جرات هم می تونم بگم نه جراتشو دارم و نه امکاناتشو

سلام
حالا امکانات بحثش جداس ولی چرا جراتشو نداری؟!

اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:11 ب.ظ http://emasis.blogsky.com/

خب من مادر نیستم که شرایط رو بدون واینا
ولی تک فرزندی خیلی بده ، یه زمانی خانواده ها چند تا فرزند داشتن ،‌ولی از زمانی که باب شده فرزند کمتر زندگی بهتر ، اوضاع یه جور دیگه شد.

البته این موضوع تک فرزندی جزئ موضوعاتی هست که خیلی قابل بحثه ، ولی در کل تک فرزند بودن باعث میشه که اون فرزند خانواده اخلاق خیلی بخصوص پیدا کنه ،‌وابستگیش بماند و خیلی چیزهای دیگه

اگر دونفر باشن به نظر خودم خیلی بعدها تو اجتماع موفق تر میشن ، دیگه اونوابستگی تک فرزندی نیست و ....

من کلا با تک فرزندی مخالفم. به نظرم هم برای بچه سخته هم پدر و مادر.

اماسیس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:13 ب.ظ http://emasis.blogsky.com/

چه عجیب!اول اسمشو انتخاب میکنید بعد تصمیم می گیرن!

+بلاگ اسکای درسته گاهی ناز میکنه و اذیت ولی در کل بچه خوبیه!
شما خبر نامه اش رو راه انداختین؟

عجیب نیست! لا اقل عجیب تر از این که بچه به دنیا بیاد و تا چند روز اسم نداشته باشه!
نه راه نیانداختم.

آنی چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:31 ب.ظ http://ansherly.persianblog.ir/

والا ما که اندر خم یک کوچه ایم!ولی دوتا بچه خیلی خوبه.گلی رو سومیشم فکر کن.تو می تونی!
ماشالا چه همه با هم در ارتباطید

خوب از خم کوچه در بیا! نه دیگه همین دو تا بسمه! این قدرها هم توانا نیستم دیگه!

سارا چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:34 ب.ظ http://ma3nafaronesfi.blogfa.com/

سلام
اصلا عجیب نیست اصلا هم کار سختی نیست . البته بستگی داره چجوری بهش نگاه کنیم . من الان دوتا بچه با اختلاف سنی دقیقا سه سال دارم خدا رو شکر میکنم که بچه هام تنها نیستن . باور نمیکنید یک پسر همسایه داریم هم سن پسر من اصلا به پختگی پسر من نیست انقدر هم بهش بعنوان تک فرزند توجه کردن که عصبی و لوس شده .اما پسر چهار ساله ی من در عین کودکی هایی که میکنه بچه ی بزرگ خونه ست و در قبال خواهرش مسئولیت هایی داره ...
هیچ روانشناسی تک فرزندی رو توصیه نمیکنه .
من که اگر خدا توانش رو بهم بده دوست دارم یکی دیگه هم داشته باشم.
امیدوارم موفق باشید

سلام
منم با تک فرزندی موافق نیستم. بچه هایی که خواهر و برادر دارن معمولا رشد اجتماعی بهتری دارن.
خدا بچه هاتون رو حفظ کنه.

مهتاب2 چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:49 ب.ظ

عزیزم در جواب سوالت باید بگم من که دو تا بچه دارم فکر میکنم اوردن دومی شجاعت بیشتری میخواد.. چون اولی رو ادم نمی دونه و چون نمیدونه شجاعتشو هم داره ولی برای دومی چون بر اوضاع اگاهی ودست به تجربه دوباره میزنی شجاعت بیشتری میطلبه..

از اون جهت شاید اما وقتی یه سختی رو یه بار تجربه کنی برای بار دوم راحت تر باهاش کنار میای!

شیما چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://greenlife21.blogfa.com

بارداری اول خیلی سخت تر و پر استرس تره...
چه لینک جالبی...خیلی خوب بود...به منم کمک کرد تا حداقل بتونم با مددجوهام بهتر صحبت کنم

آره خوب بار دوم خونسردی آدم بیشتره!
خوشحالم به دردت خورده.

دختری به نام صبر پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 12:24 ق.ظ http://pop_corn.persianblog.ir

اینکه چیزی نیست! یکی از دوستام هم سن شماست امشب متوجه شدم سومی رو تو راه داره

آفرین به دوست شما!

ساغر 1دختر ورنا پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 09:13 ق.ظ http://vornayan.blogfa.com

والا تو این کمبود وقت ، گرونی و بچه های این دوره زمونه به نظرم خیلی شجاعت می خواد

خدا کمک می کنه. زندگی رو باید راحت گرفت.

پرتو پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://par2.blogsky.com/

معمولا این خبرا سرعتی فراتر از نور دارن


× به نظر من که سخت نیست....هرچند هنوز اولی هم ندارم ولی باهم باشن بهتره تا بچه تنهایی بزرگ شه

سخت که هست ولی نه اون قدر که آدم جراتشو نداشته باشه!

آفاق پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 10:51 ق.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

کلا این خبرا خیلی طرفدار داره

بله!

مامان مترجم پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

آخیییییییییییی عزیییییییییییییییزم پس هنوز به عمق فاجعه پی نبردی
از من می شنوی جدای لذت داشتن دو تا بچه و یه خانواده گرم‌تر، کل زندگیت قراره دگرگون بشه...به نظر من آوردن نی نی دوم بزرگترین تغییر زندگیه:) قراره پسرت بزرگ و مستقل بشه؛ مسئولیت شما و شازده هم 100برابر!
باورت می شه من برای بچه اولم اصلن از زایمان و بچه داری و اینا نمی ترسیدم ولی سر دومی از ترس گریه می کردم؟؟؟
با همه اینا ایشالله قدمش خیره...نگفتی دختر دوس داری یا پسر؟:)))

دگرگونی که هست مسلما! همون طور که با امدن بچه اول هم زندگی کلی دگرگون میشه ولی این بار تجربه ام بیشتره!
ولی من نمی ترسم البته یه نگرانی هایی دارم که طبیعیه!
الان فرق نداره فقط دلم می خواد صحیح و سلامت و بی دردسر به دنیا بیاد و بچه خوبی باشه!

مهربان پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 11:43 ق.ظ http://mehrminooran.persianblog.ir/

منم با بچه دوم خیلی موافقم. چون بچه ها همدیگه رو دارن و دست از سر پدر مادر برمیدارن!!(البته بعد از یه مدتی) مسائلشون رو خودشون حل می کنن. با محبت میشن. یکی از برادر زاده های من 4 سال رو تموم کرده ، دومی هم یک سال و نیمشه. چون فاصله شون کم بود پدر و مادر خیلی وقت نداشتن بذارن برای لوس کردن دومی. اینقدر ناز و مستقله که عاشقشم. یادمه اونیکی زمین میخورد همه حمله میکردن نازش کنن. اما اینیکی میخوره زمین بلند میشه کارشو ادامه میده. یه تلنگری شده برای اینکه اشتباهات تربیتی رو بفهمن پدر مادرش :پی
اینقدر که دوسش دارم یه حس خوبی پیدا کردم به بچه دوم. منم بچه میخوام!! هم اول هم دوم :دی نیدونم چرا باباشون اینقد کوتاهی میکنه ظهور نمیکنه!

آره یکی دو سال اولش سخته ولی بعد که بتونن با هم بازی کنن خوب میشه! خدا برادرزاده های گلتو حفظ کنه.
از دست این بابای بچه ها!

من و دخملی پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://reihanejan.blogfa.com

شاید دیگران به این فکر میکنن که دیگه از اون یه ذره تایم استراحت هم خبری نیست..و یا این که مشاجره های دو فرزند اعصاب خورد کن تر از مشاجره های مادر و بچه اول باشه..
و صد البته اون موردی که دوستمون تو وبلاگش گفته صد در صد درسته.. بچه های اول از اون موجود تمامیت خواه تبدیل به موجود اجتماعی میشن که این قابلیت رو دارند که بخشش رو تجربه کنن.. چیزی که الان من تو ریحانه و بچه های این سنی اصلا نمی تونم تصور کنم!!!:دی

بالاخره زندگی پر از سختی و دردسره. اینم یه مدلش! من به چند سال بعد فکر می کنم که فایده دو تا بچه خیلی بیشتره. هم برای خودشون هم برای ما.

روزها پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 01:33 ب.ظ http://roozhayeabiyeman.persianblog.ir/

نی نی دوم خیلی خوبه و بجه اول رو از لوس شدن و خودخواه بار اومدن و .... نجات میده!ولی به نظرم بعدش باید زندگی شخصیت رو چندسالی تعطیل کنی و به معنای واقعی مادری کنی!چون دیگه حالا بچه ها دو تا هستند!الان روی گزینه مامانم میتونم حساب کنم برای سپردن بچه دو روز تو هفته اما بعد!
اما در کل خوبیهاش بیشتره و می ارزه!
ضمنا بسیار خوشحالم برات.گگگگگگگگگل

اون که البته. مادرشدن خیلی وقت و انرژی آدمو می گیره.
من که کلا نمی تونم زیاد روی کسی حساب کنم!
ممنون.

دارچین پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 02:47 ب.ظ http://amish.persianblog.ir/

فکر کنم برای اینه که این روزها داشتن بیشتر از یه بچه خیلی عجیب و غریب به نظر میاد... چون خیلی ها فکر میکنن یه بچه هم دردسرش زیاده اینه که وقتی یه نفر دومی یا سومی رو میاره خیلی تعجب میکنن

نباید عجیب به نظر بیاد! زندگی همه اش دردسره!

آرزو(همه اطرافیان من) پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 06:02 ب.ظ http://ghezavathayam.blogfa.com

دختر اولی من 18ماه داشت که فهمیدم دومی رو باردارم نمی دونی چه حرفها که نشنیدم جوری بهم حرف می زدند انگار گناه کردم. انگار اونا میخوان خرجش رو بدن و سختی هاش رو تحمل کنند.

از بس که بعضیا منفی نگر و فضولن! بعضیا هم که من نمونه شو اطراف خودم دیدم به خاطر تنبلی و راحتی خودشون نمی خوان یه بچه دیگه بیارن اون وقت به کسیکه میخواد بچه دوم بیاره گیر میدن!
حالا همونا بیان ببینن چه عشقی می کنی با دو تا دسته گلت!

ماری جمعه 28 تیر 1392 ساعت 06:56 ق.ظ http://www.taranom206.blogfa.com

بسیار عالیییییییییییییییییییییییییی

تشکر!

فاطمه جمعه 28 تیر 1392 ساعت 10:00 ب.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

سلام گلابتون
به نظر من که پدر و مادرها یا نباید بچه بیاورند یا وقتی میارند باید حتما حداقل 2 تا باشه . به این فکر کنند اگه توی شرایط الانشون اگر خواهر برادراشون نباشند به کی دیگه نهایت اعتماد را داشتند...

چقدر خوب که همه زنگ زدند و تبریک گفتند . یک دست و هورا برای همه شون

سلام
منم همین عقیده رو دارم. بچه های بدون خواهر و برادر خیلی تنهان!

مهسا شنبه 29 تیر 1392 ساعت 12:15 ق.ظ http://darpichokhamejade.blogfa.com/

دو تاشم کمه اما خوب این روزا خانوما ترسو شدن که در مورد خودم اعتراف می کنم ایمانم قوی نیست...

شرایط هم سخت شده البته! بعضیا هم امکاناتشو ندارن یا دارن ولی نمی خوان به خودشن سختی بدن!

صبور شنبه 29 تیر 1392 ساعت 11:23 ق.ظ

سلام
خب شجاعی چون الان با این اوضاع روحی و مالی داغون و هزینه های گزاف کسی حال و حوصله ی بچه دوم رو نداره
اما تو جرات به خرج دادی مبارکه و بسلامتی
من خودم اگه میشد دوست داشتم 4 تا بچه داشتم

سلام
ولی به نظرم وجود خود بچه هم برکت میاره هم نشاط! سختی داره ولی شیرینیش هم کم نیست!
منم 3 تا دوست دارم ولی همین بسمه!!!

مرمری شنبه 29 تیر 1392 ساعت 01:04 ب.ظ

با سلام من تازه با وبلاگتون آشنا شدم خوبه که از بچه دار شدنتون خوشحالین و امیدوارم همیشه سالم و شاد باشین. شاید زدن این حرف ها به یک خانم باردار درست نباشه اما برام جالبه که پرسیدین چرا بچه دوم شجاعت میخواد؟ برای من بیشتر جای تعجب و سوال داره که چرا باید بچه دوم بیاد؟ من خودم بعد از ۷ سال از ازدواجم بچه اول رو آوردم الان از همون هم پشیمونم چه برسه که دومی رو بیارم اخه چه لذتی داره این دنیا که انقدر دوست دارین بچه های بیگناه رو اسیر کنین این که بچه اولمون تنها است وخواهر یا برادر میخواد (در حقیقت اسباب بازی) دلیل خوبی است که یه انسان دیگه رو وارد این دنیا کنیم دنیائی که حتی هوای پاک برای نفس کشیدن بچه ها نداره آب الوده غذای نامناسب روابط اجتماعی فاسد به نظر شما ادم باید روی همه اینا چشم بپوشه و بگه زندگی رو باید راحت گرفت؟ بنده هم معتقدم که روزی دست خداست و میشه راحت تر هم گرفت و زندگی کرد اما فکر نمیکنین که دیگه زمان قدیم نیست و نمیشه بچه اورد و ولش کرد تو خیابون تا خودش بزرگ شه و به قول معروف مرد بار بیاد فکر نمیکنین ادم برای اینکه موفق باشه و سرش به تنش بیارزد باید چقدر تلاش کنه و سختی بکشه چقدر امکانات لازم است تا یکنفر انسان ارزشمند تحویل جامعه داده بشه؟ نمیدونم شاید من زیاد به این مسائل فکر می‌کنم و دنیا انقدر هم جای بدی نباشه اما هروقت فکر می‌کنم به سختی‌هائی که من به عنوان یه مادر باید بکشم و کلا خودم رو از یاد ببرم تا انسان‌هائی به دنیا بیارم که کلی باید درد بکشن تا به قول شما فرایند دردناک رشد رو طی کنن و تازه معلوم نیست انسان‌های عاقبت به خیری بشن یا نه اخرتشون درست باشه یا نه به خاطر وجودشون منو نفرین می‌کنن یا به روحم صلوات می‌فرستن؟ واقعا از داشتن همین یه دونه هم پشیمون میشم. نگین با این افکار چرا بچه اول رو اوردی چون براساس غریزه دلم میخواست مادر بشم تا امید به این زندگی مسخره رو پیدا کنم اگر پایان دادن به زندگی مجاز بود حتما اون راه رو انتخاب می‌کردم اما متاسفانه گاهی عقل در مقابل غریزه کم میآره و طبیعت پیروز میشه اما به نظرم تا اونجا که میشه ادم باید حرف عقلشو گوش بده. لطفا انقدر هم سر خودمون را با عشق مادری کلاه نگذاریم حتما میدونین همین مادری که انقدر ارزش داره برای ما تو دین ما اسلام هیچ کاره است و ولایت بچه با پدرش است یعنی بچه مال مرد است و حتی میتونه اجازه شیردادن به بچشم به مادرش نده و شیر دادن رو به کس دیگری بسپارد تربیت و ... که جای خود داره ازدواج بچه هیچ ریطی به مادرش نداره و حتی جد پدری اختیارش بیشتره میدونین اگه شما خدای نکرده بچت رو پاره تنت رو که این همه عاشقشی و عاشقته بکشی قصاص میشی اما اگه پدرش این کار رو بکنه قصاص نمیشه چون مالش رو از بین برده و شما در واقع بچه شوهرت رو از بین بردی درست مثل یک انسان غریبه شما که وکیل دادگستری هستین و حتما این‌ها رو بهتر از من میدونین حالا من یه سوال از شما می‌پرسم واقعا شما که یک زن وکیل هستین و به احتمالا به همه قوانین مربوط به زن‌ها در اسلام اشنایین و بهائی رو که به زن در جامعه ما داده میشه میدونین شما که از شرایط سخت زندگی در این روزگار مطلعید شما که از وعده بهشت و اتش جهنم خبر دارین چرا بچه دوم رو اوردین تو دین به ما گفتن برتری ادم ها به تقواشونه نه به تعداد بچه هاشون حتی داریم که مال و اموال و فرزندان هیچ کاری رو برای شما نمیکنه واقعا بهتر نیست ادم انرژی ای که میخواد برای تربیت یکی دیگه بگذاره برای خودش بزاره و سعی کنه دنیا و عاقبت خودش رو ختم به خیر کنه اخه ما خودمون چه گلی به سر پدر مادرمون زدیم که بچه‌های ما بخان به سر ما بزنن؟ واقعا نبودن ما در این دنیا چه خللی ایجاد میکنه که حالا چند تا هم اضافه کنیم به این دنیا؟ ببخشید که طولانی شد و شاید هم شما رو ناراحت کرد اما در این روزها که هی تبلیغ بچه دار شدن میکنن دوست داشتم نظر یه نفرو که از بچه دار شدنش خوشحاله بدونم وگرنه اعتقاد شما محترمه و امیدوارم همیشه از زندگیتون لذت ببرین.

سلام
خوش امدین.
این طور که معلومه نگاه شما به زندگی اساسا با نگاه من متفاوته! پس لزومی نمی بینم که تو کامنتدونی بحث فلسفی راه بیاندازم!
از این که وقت گذاشتین و نظرتون رو برام نوشتین واقعا ممنونم.

مهسا شنبه 29 تیر 1392 ساعت 01:57 ب.ظ

خیلی از ما فکر می کنیم این ماییم تصمیم می گیریم بچه ای رو به دنیا بیاریم یا نه اما اگه خدا نخواد برگی هم از درخت نمی افته،به نظر من ما لازم نیست بچه ای رو تربیت کنیم همین که خودمونو تربیت کنیم بچه خودبخود تربیت میشه چرا که هممون شنیدیم که تعلیم عملی بهتر از صد بار گفتن و آموزش مستقیمه...

بله ما فقط یه واسطه ایم. تصمیم گیرنده اصلی کس دیگه ایه. بچه دار شدن ما رو واردار می کنه خودمونو تربیت کنیم. از خودخواهی ها و تنبلیامون بگذریم, رفتارهای غلطتمونو درست کنیم, صبور بشیم و ...

یِ خانومِ شاد! دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 12:34 ق.ظ http://ruznevesht-66.blogsky.com

وای بانو شیاد باورت نشه ولی بنظر منم خیلیییییییییییییییی شجاعی
من همون شبی ک خواب بچه دیدم ازونروز تا حالا هی ب این فک میکنم چطور ی زوج جرئت میکنن بچه دار شن؟؟؟
واقعن برام سواله
ی سوالی ک نمیدونم کی خودم با قاطعیت بتونم بهش جواب بدم! ورای نامساعد بودن شرایطم برای بچه دار شدن اصلن بنظرم ی حس آمادگی خیلی خیلی قوی میخواد

خوب منم تا چند سال بعد ازدواج اصلا به بچه فکر نمی کردم. زیاد هم بچه دوست نیستم! ولی یه زمانی آدم با همه وجودش بچه می خواد!
شما هم به موقعش آمادگی پیدا می کنی.

بلفی دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 09:16 ق.ظ http://bahar20bahar.blogfa.com

مبارک باشه
دنیای بچه ها خیلی زیبا و دلنشینه

ممنونم.

یلدا سه‌شنبه 1 مرداد 1392 ساعت 12:35 ب.ظ http://mshabeyalda.blogfa.com

خیلی عالیه ... اگر منم بودم کار پسر عموی همسرتونو انجام میدادم چه اشکال داره خبرهای خوب زود پخش بشه و با خودش انرژی مثبت رو بین افراد جابه جا کنه !
انشاالله همیشه فامیل خبرهای خوش از طرف شما بشنون

منم نگفتم بده!
انشاالله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد