درسته که صبح زود بیدار شدن واسه آدم جغد مَنشی مثل من همیشه سخت بوده، اما این سختی به آرامش شب زود خوابیدن بچه ها و فرو رفتن خونه در سکوت و آرامش شبانه می ارزه! این که می شه بدون سر و صدا و شونصد بار تذکر ساکت باش دادن، یه فیلم یا سریال رو دید و یه چای خوش طعم هل و گلاب دار رو نوشید!
دارم سعی میکنم از توفیق اجباری صبح زود بیدار شدن درست استفاده کنم و در طول روز هم زیاد نخوابم تا شبا راحت خوابم ببره. تونستم چند شب رو حدود ساعت دوازده بدون کلنجار رفتن زیاد با بالش وپتو بخوابم که برای من موفقیت بزرگی محسوب می شه! از اون مهم تر تو هفته اول مهر از نبودن بچه ها استفاده کردم و اتاقشون رو حسابی تکوندم! همه جاش رو حسابی تمیز و مرتب کردم و کلی وسیله و لباس اضافه رو گذاشتم کنار، که این کار با توجه به حجم عظیم کثیفی و به هم ریختگی اتاق برام مثل قورت دادن یه قورباغه بزرگ بود که مدت ها بود انجامش رو پشت گوش انداخته بودم!
در قدم بعدی باید بیشتر به خوابآلودگی صبحگاهی غلبه کنم بلکه بتونم ورزش رو بعد از ماه ها دوباره شروع کنم. فعلا با پیاده روی تا بعد ببینم حس و حال باشگاه رفتن میاد یا نه!
و این است احوالات مهرماهی ما!
سلام گلی جان.خوبی
بعد از مدت ها اومدم و به وبلاگم سر زدم. فقط به روز شده های شما تو پیام هام بود.
تلگرام هم که پر کشید دیگه نتونستم نوشته هات و بخونم. دلم یه هو هوای اینجا رو کرد
امیدوارم موفق باشی
سلام.
ممنون از محبت و همراهی تون! سلامت باشی.
سلام خانم
باورت می شه من گاهی از حدود 7.5-8 که بچه ها رو می خوابونم خودم هم خوابم می بره
بعد هم ساعت حدود 4 بیدار می شم و منتظر که اذون صبح بگن
و بعد اون هم کارهای روتین هر روز انجام می دم تا ساعت 6 که بچه ها رو بیدار کنم
سلام. چه قدر خوب. زود خوابیدن عالیه ولی من کلا چون عاشق شبم، مدتهاس زودتر از ساعت 12 شب نخوابیدم!