720

در رو باز کرده بودم که کیسه های خرید رو از شازده بگیرم که پیرزن همسایه واحد روبرویی هم با شنیدن صدای ما درو باز کرد _خانم حدودا هشتاد ساله ای که سال ها پیش شوهرش فوت کرده و بچه ای هم نداره، بیشتر از پنج ساله همسایه مونه و یکی از سرگرمی هاش تماشای ما و حرف زدن باهامون دم دره! _ بعد از سلام و احوال پرسی های معمول و صدا زدن بچه ها که بیاین ببینمتون، یهو با یه نگاه پر از اشتیاق و البته حسرت زل زد به من و شازده و از ته دل گفت خدا برای هم نگهتون داره و سالها با خوبی و خوشی با هم زندگی کنین. بعد هم برامون ماشاالله خوند و فوت کرد سمتمون! اون حالت نگاه و لحنش باعث شد حس کنم خیلی خوشبختم، این که داشتن خانواده ای که کنارشون زندگی می کنم نعمت خیلی بزرگیه!

راستش دیدن تنهایی این خانم و آلزایمری که این اواخر دچارش شد و روز به روز هم بدتر می‌شه_ همین هفته گذشته دو بار کلیداشو گم کرده و شازده در رو براش باز کرده_ من رو بابت آینده نگران می کنم. نگران روزهایی که جوونی و سلامتی می ره و شاید دیگه هیچ کدوم از اعضای خانواده ام کنارم نباشن...


از اتاق فرمان اشاره می شه شما ببین اول از این کرونا جون سالم به در می بری یا نه، بعد راجع به آینده های دور فکر کن!



نظرات 1 + ارسال نظر
گلابتون دوشنبه 11 فروردین 1399 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام خانوم سال نوت مبارک ایشالا زودتر این ویروس لعنتی ریشه کن بشه بتونیم با آرامش زندگی کنیم..دلمون برای حداقل خوشیهامونم تنگ شده

سلام ممنون از لطفت. ان شا الله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد