چسبیدن به شوفاژ تو یه روز سرد بارونی پاییزی، چای دارچین نوشیدن و کتاب خوندن، لذت کم نظیریه که چیزهای زیادی تو این دنیا نمی تونه باهاش رقابت کنه!
گردونه طاقچه یه اشتراک رایگان سه روزه بهم هدیه داده که دارم باهاش کتاب «خط مقدم» _ روایت داستانی مستند ماجرای پر فراز و نشیب تشکیل یگان موشکی ایران_ رو می خونم. کتابی که از مدت ها پیش با تعریفاتی که ازش شنیده بودم برنامه خوندنش رو داشتم اما هی عقب انداخته بودم و حالا به بهانه سالگرد شهادت حسن طهرانی مقدم دوباره یادش افتادم. در واقع این روزها عجیب به کتاب هایی متفاوت و آشنایی با موضوعات و سرگذشت آدم هایی متفاوت از چیزهایی که قبلا خوندم و شنیدم نیاز دارم!
هر چند با در نظر گرفتن حجم بالای کتاب و این که نصف روز گوشیم به خاطر کلاس های بچه ها در دسترسم نیست بعید می دونم بتونم سه روزه تمومش کنم! این جناب طاقچه قبلتر ها دست و دل باز تر بود و اشتراک های سه ماهه و شش ماهه هم هدیه می داد، طوری که من به طور مداوم بیشتر از یک و سال نیم به مناسب های مختلف اشتراک رایگان هدیه گرفتم و کلی هم باهاش کتاب خوندم که اوایل همین پاییز بالاخره تموم شد و دیگه این هدیه های یک هفته ای و سه روزه به حال من افاقه نمی کنه!
سلام من این کتاب خوندم
می دونی کلا کتابهایی با این سبک خیلی خیلی من توی فکر می بره
اون موقع ها شهید طهرانی مقدم که اون مسئولیت بهشون سپرده می شه و تصمیم به آموزش توی کشور سوریه رو می گیرن و ... از من حداقل 10 سال کوچکتر بودن بعد اون فشار ، از ی طرف جنگ ، از ی طرف عدم همکاری نیروهایی که از لیبی اومدن ، غیرت اون تیم و..مدیریتش خیلی سخته
یا شهید صیاد در کتاب در پناه گل سرخ یا پیغام ماهی های شهید همدانی و ... اینا همه اشون از ما کوچکتر بودن توی اون برهه
نمی دونم توی این مقایسه کم می آرم
سلام
آره واقعا خوندنشون آدم رو به فکر فرو می بره و پر از درسه.