789

بیشتر دیشب رو خواب مهمونی دیدم! از اون مهمونی های بزرگ فامیلی که همه دور هم جمع می شن. با ذوق و هیجان همدیگه رو بغل می کردیم، ابراز دلتنگی می کردیم و نشسته بودیم به حرف زدن از هر دری!
با یه حال از خواب بیدار شده و فکر کرده بودم چه خوب که حداقل فامیلایی رو که نزدیک یک ساله از نزدیک ندیدم تو خواب دیدم!
چند هفته پیش تلفن دست گرفته بودم، به دختر عمه ها، دختر عمو ها و عروس عمه ام زنگ زده بودم و بعد ماه ها مفصل با هم صحبت کرده بودیم. همه شون خیلی تشکر کرده بودن که به یادشون بودم و باهاشون تماس گرفتم و یه حال خیلی خوب برام مونده بود!
حالا مونده و معلوم هم نیست چه قدر مونده تا این خواب شیرین به واقعیت نزدیک بشه و دوباره مهمونی های بزرگ فامیلی برقرار، فقط می دونم این روزها با کلی درس و تجربه منحصر به فرد بالاخره تموم می شن، روزهایی که یادمون دادن باید خیلی خیلی بیشتر از قبل قدردان نعمت های ریز و درشت زندگی مون باشیم!

نظرات 1 + ارسال نظر
amir پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 10:44 ب.ظ http://mehrekhaterat.blog.ir/

سلام!خوبین یا چطورین؟
اون اوایل کرونا من هر چی فیلم و سریالی که درش به بیماری فراگیر پاندمیک که ساخته شده بود رو دیدم! سکانس به سکانس هاشون رو فقط من یادداشت ننوشتم که چجوری واقعی شد ، شاید باور نکنید اما از شدت کرونا هراسی ما / من و خواهرم / فیلم گزارش تصویری می گرفتیم که الان این شده و برای ثبت در تاریخ بمونه و وحشتاک ترین شب هم اون شبی بود که گمونم نزدیک های عید که کل معابر رو داشتن ضد عفونی میکردن و تو مجتمع های ما و اطراف ماشین اتش نشانی با بلند گو داد میزد که بیرون نیاین کرونا در کمینه!!!

تازه بگذریم که دکتر مردانی اومد بود تو تلوزیون و میگفت بچه های کوچیک با اون قیافه های دوست داشتنی میتونن ناقل باشن و از طرفی با هجمه رسانه ای اون زمان کرونا گرفتن برابر با مردن شده بود! یعنی مردم از هم فرار میکردن ، حالا خدای نکرده یکی فقط یه عطسه میکرد ، یعنی عطسه کردن و فرار بقیه و همین فکر نکنه من کرونا گرفتم !!! یعنی من می میرم؟

اما داشتم سابقه بیماری های پاندمیک رو چک میکردم ، از قحطی جنگ جهانی و انفولانزای اسپانیایی و وبا و طاعون که 4 نسل قبل ما بودن ، هی میگفتم اگه کرونا رو رد کنیم دیگه زنده می مونیم !

تلوزیون هم که ماشالله دیگه ترکوند ، مخصوصا شبکه خبر و یه ویروس پایین سمت چپ گذاشت و هی میگفت هر 3 دقیقه یه ایرانی فوت کرد ، دیگه تلوزیون هم کم نگاه میکردیم ، تا اینکه من حالم بد شد و تسلیم و به مرگ فکر کردن! یاد رزیدنت اویل می افتم ، اگه بازی کرده باشین این دیالوگ که میگه آیم استیل الایو یعنی چی!در عین ترسناکی ، کور سوی روشنایی و امیدی هست

ایشالله که درست شه
سلامتی باشه همیشه

تولد و جشن های تصویری نداشتیم که به لطف کرونا اینم باب شد!

سلام
واقعا اوایل همه چی خیلی ترسناک تر بود اما این آدمیزاد دو پا به همه چی عادت می‌کنه! بهتره تا اونجا که میتونیم از اخبار منفی فاصله بگیریم و حال خودمون رو خوب نگه داریم.
ممنون از لطفتون ان شاالله این روزا هم به زودی بگذره و روزای بهتری در راه باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد